هزار و شصت و شونزده درباره وبلاگ به وبسايت سرگرمي خوش آمديد لطفا با کلیک بر روی 1+ ما را در گوگل محبوب کنید ! و براي مشاهده مطالب حتما در سايت عضو شويد 27 شهريور 1391برچسب:, :: 4:38 PM :: نويسنده : احمد
آقا صبح رفتم پارکینگ بوگاتی رو ورداشتم ! داشم اومده میگه امروز من لازمش دارم تو لامبورگینی رو وردار! گفتم خوب تو کارتو با اون فراری راه بنداز تا من این بی ام و رو بدم به دایی که بره تعمیرگاه باهاش پورشه رو بیاره؛ ماشینامون :O داداشم :| گفت کلافم کردی اصن اون کادیلاکرو میبرم؛ گفتم خواستی با آءودی برو اونم هست!!! فهمیدین مایه داریم یا ادامه بدم ؟!!(: 27 شهريور 1391برچسب:, :: 4:38 PM :: نويسنده : احمد
یه روز عمه اینام همه خونمون بودن بعد سر سفره ی نهار بحث چاق و لاغر شدن بود... بعد از نهار در حین جمع کردن میز عمم خم شد و یه تیکه ته دیگ سیب زمینی برداشت و گذاشت دهنش منم قیافه ی دکتر هارو به خودم گرفتم و خیلی شیک برگشتم گفتم : عمه می دونستی تک خوری چاق می کنه؟ عمه ی منم خیلی شیک تر با دهن پرش برگشت گفت: تو می دونستی گه خوری بیشتر چاق می کنه 27 شهريور 1391برچسب:, :: 4:38 PM :: نويسنده : احمد
یارو میره تایلند ،میخواسته سوار اتوبوس بشه؛مامور اتوبوس بهش میگه:a ticket یارو: چی چی؟ مامور اتوبوس دوباره:a ticket یارو:من که نفهمیدم چی گفتی اما محض احتیاط مادرتو ... !! مامور اتوبوس:هوی؛منو میگی؟؟ الان مادرتو.... شخص سومی از راه میرسه ومیگه:آقایون چرا دعوا میکنین؟خوبیت نداره مملکت غریبه !!! صلوات بفرستین کل اتوبوس:اللهم صل علی محمد و آل محمد!! :)))))))))))) موضوعات
پيوندها
|
|||
![]() |