هزار و شصت و شونزده
19 شهريور 1391برچسب:, :: 9:53 AM :: نويسنده : احمد

جون مادرتون یکبار هم که شده به این اخبار شبانگاهی با دقت نگاه کنید و گوش بدین:

ناآرامی در سوریه

:|

افزایش بیکاری در فرانسه

:|

3 شرکت بزرگ دیگر درآمریکا اعلام ورشکستگی کردند

:|

اعتراض دانشجویان ایتالیائی برای کم شدن بودجه دانشگاهها

:|

سیل در هندوستان

:|

و اما افتخاری دیگر در تولید تکنولوژی دانشمندان جوان ایران

:|

و تصاویری از برداشت انگور در قزوین

:|

19 شهريور 1391برچسب:, :: 9:53 AM :: نويسنده : احمد

  1- به محض اینکه پشت لبشون سبز شد زن میخوان .

 2- شصت تا دوست دختر دارن ولی به همه میگن که اصلا دختر بازی را دوست ندارن .

 3- در دو کار استاد هستند : دعوا کردن و فحش دادن . :دی

4- افتخار میکنند که اصلا به ناموس مردم نگاه نمیکنند ولی تا دلت بخواد فیلمهای  ضایع میبینند .

 5- فکر میکنند که تموم دخترا کشته مرده ی اونان .( خب راسته دیگه )

6- وقتی برای اولین بار با یک دختر حرف میزنند بدنشون میره رو ویبره(همان لرزش خودمون)

19 شهريور 1391برچسب:, :: 9:53 AM :: نويسنده : احمد
گفتم چند تا مطلب از خودمون بنویسم حالا راست و دروغ فرقی نمیکنه اینا رو نوشتم تا دخترامون یه روحیه پیدا کنن  :دی

۱- ای رامین بدبخت دلت بسوزه همون دختری که به تو نخ نمیداد من رفتم شمارشو گرفتم ۲- من بدجوری عاشقش شدم . اگه این خوشکله با من دوست بشه من همه ی دوست دخترهام رو کنار میگذارم ۳- بچه ها این دختره رو دیدین که مانتو صورتی میپوشه و یه عینک آفتابی هم میزنه . وقتی هم که توی دانشگاه راه میره هیچکی رو تحویل نمیگیره . باید حالشو بگیریم ۴- ما اینیم دیگه بالاخره شماره رو دادیم به دختره ۵- بچه ها من میخونم شماها دست بزنید ... امشب خونمون بعله برونه ..امشب خونمون عشق و جنونه ... ۶- بر و بچ جاتون خالی امروز رفتیم کافی نت یه رومی رو به گند کشیدیم .

19 شهريور 1391برچسب:, :: 9:53 AM :: نويسنده : احمد

داخل کلاس: معلم مشغول بلوتوث بازی با یکی از بچه های خفن کلاس

 است. مهرداد و دانیال در حال مخ زدن دختری هستند وبا اس ام اس دادن

مخش را تیلید میکنند! انگاری اون سمت کلاس فرشاد با یاشار دعوایش شده

 که چرا اون روز ماه پیش ساعت هفت و نیم به دوست دختر من سلام

کردی؟؟؟!!

 

گوشه کلاس صدایی به گوش میرسد: نوید در حال گریه کردن است

میگوید عاشق شده ام...بهاره ی من...!!!!

 

میز جلویی را face to face معلمه جای اسکول کلاس است که یکهو

 سوالی برایش پیش می اید: اقا چرا درس را شروع نمیکنید؟! معلم با

چشم غره به او مینگرد...صدای زنگ به صدا در می اید...بچه ها به

طرز فجیعی به طرف در حمله ور میشوند تا نکند زنگ مدرسه دخترانه

زودتر از اینکه انها برسند بخورد؟؟؟؟!!!

19 شهريور 1391برچسب:, :: 9:53 AM :: نويسنده : احمد
با همه میخندی باهمه دس میدی

دستتو میگرم دستمو پس میدی

.

.

.

.

.

.

.

من شادمهر نیستم میزنم له ت میکنم . گفته باشم ......

پيوندها


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 173
بازدید دیروز : 156
بازدید هفته : 360
بازدید ماه : 363
بازدید کل : 4090
تعداد مطالب : 503
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1